×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خط به خط زیر نور بی قراریهام

× حرف دل شعر دست نوشته های جالب و خوندنی
×

آدرس وبلاگ من

darya34374.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/7172

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

مورچه قدرتمند

مورچه قدرتمند

یک مورچه ای بود در ولایت غربت که روزها می رفت به صحرا و گندم و جو جمع می کرد برای زمستان. یک روز که رفته بود برای جمع کردن غله، یک دانه گندم پیدا کرد و به نیش کشید و حرکت کرد به طرف لانه اش. ناگهان باد وزید و دانه گندم را از دست و دهان مورچه گرفت و با خودش برد. مورچه به باد گفت:�ای باد تو چقدر زور داری� باد گفت: � پدر آمرزیده، من اگر زور داشتم که برج های بالای شهر، راهم را سد نمی کردند�. مورچه گفت: �ای برج های بالای شهر، شماها چقدرزور دارید.�برج ها گفتند: � ما اگر زور داشتیم که نیازی به مجوز شهردار نداشتیم.� مورچه گفت:� ای شهردار تو چقدر زور داری.� شهردارگفت:� من اگر زور داشتم که قوه قضاییه مرا دستگیر نمی کرد.� مورچه گفت:� ای قوه قضاییه تو چقدر زور داری.� قوه قضاییه گفت:� من اگر زور داشتم بعضی جراید از من انتقاد نمی کردند.� مورچه گفت:� ای جراید شما چقدر زور دارید.� جراید گفت:� اگر ما زور داشتیم که کاغذمان گیر وزارت ارشاد نبود.� مورچه گفت: �ای وزیر ارشاد تو چقدر زور داری.� وزیر ارشاد گفت:� اگر من زورداشتم که محتاج رای اعتماد نمایندگان مجلس نبودم.� مورچه گفت: � ای نمایندگان شماها چقدر زور دارید.� نمایندگان گفتند:� ما اگر زور داشتیم که نیازمند رای مردم نبودیم.� مورچه گفت: �ای مردم شما چقدر زور دارید.� مردم گفتند:� ما اگر زور داشتیم بقال به ما جنس نسیه نمی داد.� بقال گفت: � من اگه زور داشتم افتاب ماست های مرا نمی ترشاند � مورچه گفت:�ای افتاب تو چقدر زور داریافتاب گفت: � من اگه زور داشتم دختر کدخدا نمی گفت که تو در نیا من در آمدم� مورچه گفت:� ای دختر کدخدا تو چقدر زور داری� دختر کدخدا گفت:� من اگه زور داشتم که زن کشاورز نمی شدم� مورچه گفت:� ای کشاورز تو چقدر زور داری� کشاورزگفت:� من اگه زور داشتم که از ترس تو گندم هایم را توی انبار قایم نمی کردم�مورچه یک کمی رفت توی فکر. بعد نگاهی به بازوهایش کرد،سینه اش را داد جلو و رفت به مزرعه. گوش باد را گرفت و پرتش کرد پشت کوه قاف! بعد هم دانه گندم اش را برداشت وبرد به لانه اش

یکشنبه 29 خرداد 1390 - 12:14:54 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم